- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
ما خـشـكـسالـیـم و شـما بـاران مـایی دریـای لطف و فـضل بی پایان مایی وقتی كه اسم فاطمه روی لب ماست بـوی تو می آید، یـقـیـن مهـمان مایی شاگرد درس تو كرامت پیـشه گان اند اسـتـاد درس مـكـتـب عـرفـان مـایـی هر كس كه باشد منكرت پست است اما من مطـمـئـنـم این كه تو، قـرآن مایی آن كس كه با تو رفت بیـراهـه نرفته در كـشـتـی فـیـض خـدا، سكّـان مایی از لطف و احسان شما، از علم و جودت بی پرده می گـویـم شما ایـمـان مـایی تـو در دل خـوبـان عـالـم جای داری زیـرا كه نـور دیـدۀ سـلـطـان مـایـی چـشـم و چـراغ هـشـتمین ماه خـدایی یعنی كه فرزند علی موسی الرضایی آن قدر كه چشمان زیبای تو ناز است مانند سجاده به طاق عرش باز است وقتی كه اسم تو می آید آسـمان هم... با ذكر نامت غرق در سوز و گداز است یـك دو قـدم بـردار كه عـالـم بـبـیــنـد خاك زمین از گام هایت دل نواز است روز قـیـامت می شود فـهـمید این را: هركس كه قدری با تو باشد سرفراز است ما را هم از حال دعایت جرعه ای ده آقـا امـامت كـن بیا وقـت نـمـاز است مرغ سحر دیشب تمام ذكرش این بود نام جواد از روز اول چاره ساز است وقتی كه تو رو به خـدا غرق دعایی انگـار كه حـیدر كـنار جـانـماز است مـا را بـخـر تا كه بـرای تو بـمـانـیـم روزیِّ مان كـن تا گـدای تو بـمـانـیـم در هر نگـاه تو صفا را می توان دید قطعاً علی موسی الرضا را می توان دید در نـیـمـه شـب هـای خـدایـیِّ تـو آقـا هر شب سرشك ربّنا را می توان دید آقا به جان نوكـرانت كـفـر این نیست در چشم های تو خـدا را می توان دید دست گدا وقتیكه سوی تو دراز است لطف امـام مجـتـبـی را می تـوان دید هر شب كنار سفره ات خضر و كلیم اند چون حضرت خیرالنسا را می توان دید عـالـم فـقـیـر دست هایت هست زیـرا در خـانـۀ تـو انـبـیـا را می توان دیـد از آسـمـان كـاظمـین از روی گـنـبـد گـلـدسته های كـربلا را می توان دیـد از صحـن تو تا كـربـلا یـك راه دارد یـك جــاده ای كـه نـام ثــارالـلـه دارد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
هر که در عشق و وفا پابند نیست با امید و عـشـق خـویشاوند نیست نیـست او را بـا خـدا پـیـوسـتـگـی هرکه را با مهـر تو پـیـوند نیست تــو جــوادی و نـدیــدم ســائــلــی کز عـطا و جود تو خـرسند نیست چیست جز افسوس و حسرت قسمتش بر شما هر کـس ارادتـمـنـد نیست در رهت هـر کس نهد پا با یقـیـن در غم مال و زن و فـرزند نیست از کـریـمان، سـائلان، پـرسیـده ام هیچ کس چون تو سخاوت مند نیست بـهـتـریـن راه نـجـات مــا تــوئـی هیچ حرفی بهتر از این پند نیست خـوب می دانـد «وفائی» جـز شما تـا خـدا دیـگـر پُـل پـیـونـد نیـست
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
حـجّـت کـبــریـا امــام جــواد کـعــبـۀ انــبــیــا امــام جــواد قــبــلــۀ اولــیــا امــام جـــواد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد تـو ابـالهــادی و ابـاالکــرمی تـو کــلـیـمالـلـه مـسـیـح دمـی تو مقام و تو حجر، تو حرمی تـو مراد همـه، تـو باب مراد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد تــشــنــۀ کــوثــر ولای تـوأم سرفـرازم که خـاک پای توأم سـائـلـم؛ ســائـل گــدای تـوأم دامنت را ز کف نخـواهم داد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد نـــالــه و اشـــک و آه آوردم گـرد عـصـیــان ز راه آوردم بــه حــریــمــت پــنـاه آوردم کـرمت را نـمـیبــرم از یــاد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد تـو ز عــالـم گـرهگـشـایـی تو تو امـامـی، تو رهـنـمـایی تو تـو عــزیـز دل رضـایـی تـو که رضا بر لب تو بوسه نهاد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد ای به دست تو باز، مشکل من یـاد رویـت چـراغ محفـل من کـاظمـیـن تــو قـبـلــۀ دل من کعـبۀ دل ز جـان سلامت بـاد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد تـو جـوادی و سـائـلـت عـالـم کـمـتـرین سـائـل درت حـاتـم ای فــدای کــرامــتـت گــردم قـدر من کم، عـنایت تـو زیاد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد تو جـواد و پـدر امـام رئـوف جود کرده به خاک پات وقوف لطفت افزونتر از حروف و الوف بلکـه وصفت فراتـر از اعداد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد حیف کز حق خود شدی محروم مثـل اجـداد طاهـرت مـظلـوم کرد یارت ز زهر کین مسموم شـرر زهـر در دلــت افــتــاد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد تو که سرو ریاض دین بودی تو که خود باغـبان دین بودی در امامـان جـوانتـرین بودی از چه شد یار مار و زهرت داد؟ بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد تو که بر جسم دین روان بودی تو که توحیـد را نشـان بودی به چه تقصیر تشنه جان دادی؟ رفت آهـت بـر آسمان ز نهاد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد دل میثم هماره سـوزد از این کـه نـهـادنـد ای ســلالـۀ دیـن بدنت را ز کین به روی زمین مثـل جـدت حـسیـن از بـیـداد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
ای ز روی تو روی حق پیدا آفــتــاب قـــدیـــمـــی دنـــیـــا ای که دریاست پیش تو قطره ای نـمـی از کـرامـتـت دریـا ای مــسـلـمـان چـشـم تــو آدم شـده روی تــو قــبــلــۀ حــوا ای به طفـلی فـقـیه هر مرجع ای امــام تـــمــام عــالــم هــا به گـمانـم که حضرت موسی نامتـان را نـوشته روی عصا یا که اصلا مـسیح وقـت شفـا مـی بـرد یـا جـواد نـام تـو را این همه جود و فضل و احسان را ارث بردی ز مـادرت زهـرا بـا گـدایـیِ تـو بـزرگ شـدیـم یـا عـلـی اکـبـر امــام رضــا روز اول که یـادمـان کـردنـد ریـزه خـوار جـوادمان کردند جود و بخشش برای تو هیچ است کـل عالم ورای تو هیچ است بـاغ جنّت به آن همه عظمت پیش صحن و سرای تو هیچ است از روایـات عـشـق فـهـمـیـدم جان عالم به پای تو هیچ است معـجـزات مـسیح و کـار شفا در حضور دعای تو هیچ است این بـلـنـدی خـاک تـا افـلاک پیش گلدسته های تو هیچ است دیـن ما بـنـدگـی مـا هـمـه اش به خدا بی ولای تو هیچ است کعبه، زمزم، حرم، صفا، مروه همه پیش صفای تو هیچ است بیش از این مـدح تو نمی دانم شعر من در ثنای تو هیچ است ای امـام جــوان اهـلُ الـبـیـت قــمــر آســمـان اهـلُ الـبـیـت دل ما غرق در عنایت توست تـشـنـۀ بــادۀ ولایـت تـوسـت در هـمان کـودکی امـام شدی این خودش برترین لیاقت توست این که زهـراست مـادرت آقا به خدا بهترین سعادت توست روز مـحـشـر تـمـامـیِ عـالـم دست بر دامن شفاعت توست از درت خلق دستِ پُر رفـتند جود و بخشش همیشه عادت توست هرکه یک بار شد نمک گیرت تـا ابـد بـنـدۀ کـرامت تـوست کاش می شد که در حرم بودم در شبی که شب شهادت توست هــمـسـرت قــاتـلـت شـده آقـا این خودش راز سخت غربت توست همسرت پیر و مـو سفیدت کرد در جـوانی تو را شهـیـدت کرد گـوشۀ حجـره بی صدا بودی به غـم و غـصه مبـتـلا بودی جگـرت سوخت، با لب تشنه چون جگر گوشۀ رضا بودی چـقـدر زود پـرپـرت کـردنـد تــو امــام جــوان مــا بــودی موقـع دست و پـا زدن قـطعاً یـاد گـــودال کــربــلا بــودی یـاد غـم های عـمـه ات زیـنب یـاد طـفـلان بـی نــوا بــودی یاد طـفـلـی که تا پـدر را دید گـفـت بابای من کجـا بـودی؟ دخـتـرت را ببر که پیـر شده رفـتـنـم مـدّتـی ست دیـر شده
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
از عبورت حضور می ریزد به تن کوچه "طور" می ریزد شور شیرین با تو بودن هاست که به شعرم شعـور می ریزد تا که لب باز می کـنی انگـار از لـبـانـت زبــور مـی ریـزد هر دم از عـصمت مقـام شما آیـه هـای طـهــور مـی ریــزد هر کجا ذکـر خـیـرتـان باشد به سـرم کـوه نــور می ریـزد این سلیمان آل فـاطـمه است دانه ای پـیـش مـور می ریـزد گر نگاهی به ما کنی،حق هم ظـلـمـتم را به دور می ریـزد باطن "یا جواد" ، "یا رب" است قدر"سرّ" از "ظهور" می ریزد حُـب تــو در نـهــاد هـا آقــا ! ای جـــوادِ جـــوادهـــا آقـــا! دل مــا جـــام بــــاوری دارد خُـمـرۀ عـشـق پـروری دارد بـاده از دسـتـرنـج می نـوشیـم نـان مـا طـعـم نـوکـری دارد حُب که باشد مباح مستحب است عـشق، احـکـام دیگـری دارد عَـمـلَـم کـم، تـفـضّلت بـسیـار لـطـف تـو نـابــرابــری دارد اصـل پـیــونـد مــا بـه آل الله ریـشـه در شیـر مادری دارد سـومـیـن "یـا مـحــمـد"دنـیـا! با تو دل حـال بـهـتـری دارد مکه تا طوس شد قـدمگـاهت عشق، وسعـتی سراسری داد کـاظمینی شدم خـدا را شکـر کـربلایـی شدم خـدا را شکـر
: امتیاز
|
مناجات با حضرت صاحب الزمان (عج) در توسل امام رضا علیه السلام
ﺩﺭﺩﻫﺎﯾﻢ ﻏـﺎﻟﺒﺎ ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺩﺭﻣـﺎﻥ میشود ﺑﺎ ﮐﺮﯾﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺳﺨﺖ ﺁﺳﺎﻥ میشود ﭘﻠﮏ ﺑﺮ ﻫﻢ میﺯﻧﯽ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺷﺐ میکنی ﭼﺸﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ میشود ﺧﻮﺏ میﺩﺍﻧﻢ ﺟﻬﺎﻥ وابستۀ ﺍﻟﻄﺎﻑ ﺗﻮﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘـﺖ ﺍﺑﺮ ﺑﺎ ﺍﺫﻥ ﺗﻮ ﺑﺎﺭﺍﻥ میشود ﺑﯽ ﮔـﻤﺎﻥ ﻭﻗـﺘﯽ ﺑﯿﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﭘﺸﺖ ﻣﺎﻩ ﺭﻭﯼ ﺗﻮ، ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﭘﻨﻬﺎﻥ میشود ﺍﺯ ﺣـﺮﻡ ﺗﺎ ﺟﻤﮑـﺮﺍﻧﺖ ﺑﺎﻝ ﺩﺭ میﺁﻭﺭﻡ ﺁﺳﻤـﺎﻥ ﺯﯾـﺮ ﻗـﺪﻡ ﻫـﺎﯾﻢ ﺧـﯿـﺎﺑﺎﻥ میشود ﺩﺳﺖ ﭘُﺮ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻫﺮﮐﺲ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺁﻣﺪﻩ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻢ می آوری ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ میشود ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﻗـﻢ ﺍﻣﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪ ﺟـﻤﮑﺮﺍﻥ ﻭﻗﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺩ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ میشود ﺭﻭﺯ ﻣﺤـﺸﺮ نامۀ ﺍﻋـﻤﺎﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻭﺍ ﻧﮑﻦ ﺣﺘﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﺍﮐﻨﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ میشود ﺩﺭ ﻗـﯿﺎﻣﺖ ﺩﻟﺨـﻮﺷﻢ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﺟﺪ ﺗﻮ ﺿﺎﻣﻦ ﻣﻦ ﻧﯿﺰ سلطان ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ میشود
: امتیاز
|
مناجات با حضرت صاحب الزمان (عج) در شب جمعه
ز بوی زلف تو یک عمر مست و مدهوشم ز چشم خویش ز داغت همیشه می جوشم اگر چه نیست نصیب دو دیده ام رویت ولی خـیـال جـمـال تو می بـرد هـوشـم منی که سوخته این سینه ام ز سوز فراق بـیـا و لـحـظـۀ آخـر مـکـن فـرامـوشـم نبین که غرق سکوتم در این دو روزۀ عمر پُـر از نـوا و فغـانم اگـر که خـامـوشم بیا و بـر سـر بـازار و این گـدا بـنـواز که نقـد جان به هـوای نگـات بفـروشم به شوق روز وصال تو یوسف زهـرا به نام نـامی؛ یابن الحسن؛ به چاووشم بیا و این شب جـمـعه ببـر حـرم جـانـا که در هوای طواف حـریم شش گوشم چو نی؛ نوای غم نیـنوا به سینۀ توست شـبـیـه تان ز غـم جـدتـان سیـه پـوشـم خـدا گـواست که آبـی اگر که بـردارم بـدون یـاد لـبـش قـطـره ای نمی نـوشم
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام رضا علیهالسلام
کعبۀ اهل ولاست صحن و سرای رضا شهر خـراسان بُوَد کـرب و بلای رضا در صف محشر خدا مشتری اشک اوست هر که در اینجا کـند گـریه برای رضا کـیـسـت پـنـاه همه جـز پـسر فـاطـمـه؟ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سـر دسـتـش بـرنـد هدیه برای خـدا ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نـغـمـۀ قـدّوسـیـان بـود بـه آمـیـن بـلـنـد حیف که خاموش شد صوت دعای رضا یاد کند گر دَمی ز آن جگرِ چاک چاک خون جگر جوشد از خشت طلای رضا از در بـاب الجـواد مـی شنـوم دم به دم یــا ابــتــای پــســر، وا ولــدای رضــا بوسه به قبرش زدم، تازه ز طوس آمدم بـاز دلـم در وطـن کـرده هـوای رضـا گر بـرود در جـنان یا برود در جحـیـم بـر لبِ میـثم بُـوَد مـدح و ثـنـای رضـا
: امتیاز
|
زبانحال امام رضا علیهالسلام قبل از شهادت
این لرزه های زانویم از زهر کینه نیست داغ و فـراق مـادرمان بی هـزیـنه نیست روی کـبـود مـادر مـن قـاتـل مـن اسـت ورنه شرار، این همه در زهر کینه نیست با این که آب شد جگر و سینه زخـم شد دردی کشنده تر به من از زخم سینه نیست ایـن دردهـا کـه از اثـر زهـر مـی کِـشـم یک ذره از مصیـبت درد مـدیـنه نیـست دیدید اگر که رنگ ز رخـسار من پـرید این چـهـرۀ کـبـود شده بی زمیـنـه نیست دیگـر رها به حـجـرۀ در بـستـه ام کـنـید غیر از جواد مرهم این سوز سینه نیست در غـربـتـم صـدای مـرا نـشـنـود کـسی کس آشنای غربت صوت الحزینه نیست حـتی صدا به خـواهـر من هـم نمی رسد یک گریه کن کـنار منِ بی قـرینه نیست گـویـا دگـر کـسـی نـگــرانـم نـمـی شـود فـرقی میان من و غـریب مـدیـنـه نیـست یک عـمر بهر کرب و بلا گـریه کرده ام این پلکِ خسته، زخم به جز این گزینه نیست
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام رضا علیهالسلام
در خاک می پیچد تنش را مرد غربت دارد در این حـالت تمـاشا مرد غربت باید تماشا کرد و خـون از چشم بارید دریـا به دریـا هـمـنـوا با مـرد غـربت هُرم نفس هایش پُر از تاثیر زهر، است در آتش افـتاده ست گـویـا مرد غربت او آب را پس می زند ای وای، ای وای در فکر عـاشوراست آیا مرد غربت؟ یک شهر عاشق دارد و سرگـشته اما تنها تر از تنهـاست این جـا مرد غربت دردانـه ای بـوی مـدیـنـه با خـود آورد خوبست دیگر نیست تنهـا مرد غربت یک کهکـشان راه است تا فهمـیدن او هفت آسمـان شد فاصله تا مرد غربت
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
کـم کـم مسافـران سحـر را خـبـر کنید با ذکر یا حـسیـن به مشهـد سفـر کـنید داریم اهل رحمت مخصوصه میشویم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
عشق در واژه نمی گنجد و معنا نشود عـاشـقـی با اگـر و شـایـد و امـا نشود دیر اگر راه بیـفـتـیم به یـوسف نرسیم سـر بـازار کـه او منـتـظـر مـا نـشـود
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ایـنجـا ره امـیـد کـسی سـد نـمی شود کس نا امـیـد از حـرمت رد نمی شود اینجا دعا به مرز اجابت رسیده است راه دعـای اهـل دعـا سـد نـمـی شـود مهمان این حریم بهشتی، بهشتی است حـال کـسی که با تو بود بد نمی شود بین همه ز رأفت تو صحبت است و کس مانـنـد تو به مـهـر زبـانـزد نمی شود ای انعکاس مهر چـنان تو کسی دگر آئـیـنـه دار خُـلــق مـحـمـدّ نـمی شـود حسرت بَرد کسی که به چندین بهار عمر بـهـر زیــارت تـو مـقــیّـد نـمـی شـود هرکس رسیده است به جائی ز لطف توست بـی الـتـفـات تـو که مـؤیـد نـمی شـود بی بهره از ولایت تو روز رستخـیز مـسـتـوجـب عـنـایـت ایـزد نـمی شود بسیار رفته است «وفائی» سفـر ولی جائی دگر به خـوبی مشهـد نمی شود
: امتیاز
|
ترسیم حالات امام رضا علیهالسلام در هنگام شهادت
با زمین خوردنت امروز زمین خورد زمین آسمان خورد زمین عرش برین خورد زمین وسط كوچه هـمینكه بـدنت لـرزه گرفت ناگهان بال و پر روح الامین خورد زمین این چه زهری است كه داری به خودت می پیچی گاه پشت كـمرت گاه جـبین خورد زمین از سـر تو چه بگـوییم؟ روی خـاك افـتاد از تن تو چه بگوییم؟ همین ... خورد زمین دگرت نیست تـوان تا كه ز جا برخیزی ای كه با تو همۀ دین مبـین خورد زمین داشت می مرد اباصلت كه چـندین دفعـه دید مولاش چه بی یار و معین خورد زمین زهـر اول اثرش بر جگـر مسمـوم است پهلویت سوخت كه زانوت چنین خورد زمین پـسـرت تا ز مـدیـنـه به كـنـار تو رسیـد طاقتش كم شد و گریان و حزین خورد زمین به زمین خوردن و خاكی شدنت موروثی است جد تشنه لبت از عرشۀ زین خورد زمین
: امتیاز
|
ترسیم حالات امام رضا علیهالسلام در هنگام شهادت
در اوج غربت وغم زهر کینه یارش بود میان حجـره دلش تنـگ گـلعـذارش بود در آرزوى جـوادش دمى قـرار نـداشت به آخـرین نـفـسـش چـشـم انتظارش بود شکوفه هاى لبش روى دامنش مى ریخت هـزار غـنچـه به لبهـاى لاله بـارش بود شبـیـه مار گـزیـده به خویش مى پیچـیـد نـشـان از آمـدن مــوسـم بــهــارش بـود مـیان حجـرۀ غـربت غـریب مى مـیـرد و کاش حداقـل خـواهـرش کـنارش بود گهى حـسین و گهى مـادر و گهى پسرم ز نـاله هاى جگـرسـوز قلب زارش بود به خشکى دولب خویش روضه خوان شده بود بـراى مـرد غـریـبـى که داغـدارش بود به یاد مـرد غـریبى که بین یک گـودال هجـوم نیـزه و شمشیـر غـمگسارش بود به یاد خـواهر مظلومه ای که هر منزل سر بـرادرش از نیـزه سایـه سارش بود به یاد طـفـل یتـیـمى که در خـرابه شبى سـر پـدر جـلـوى چـشمهـاى تـارش بود بـه یـاد دخـتـرکى کـه هـزار لالـه زخـم مـیـان مـوى پـریشـان پـر غـبـارش بود
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام رضا علیهالسلام
دل همیشه غـریـبـم هـوایتان کرده است هـواى گریـۀ پـایین پـایـتـان کـرده است وَ گـیـوه هـاى مـرا رد پـاى غـمـگـیـنـت مسافـر سحـر کوچـه هایتان کرده است خـداش خـیـر دهـد آن کسى که بال مرا کـبـوتـر حـرم با صفـایـتـان کـرده است چگونه لطف ندارى به این دو چشمى که کنار پنجـره هایت صدایتان کرده است؟ چگـونه از تو نـگـیـرم نجـات فـردا را؟ خـدا براى همین ها سـوایتان کرده است میان شهـر مـدیـنـه یـگـانـه خـواهـرتـان چه نـذرهاى بزرگى برایتان کرده است تو آن نـمـاز غـریب همیـشـه ها هـستـى که کوچه هاى خراسان قضایتان کرده است سپـیـده اى و به رنگ شفـق در آمـده اى کـدام زهـر ستـم جابجـایـتان کرده است
: امتیاز
|
شهادت امام رضا علیهالسلام
ای دل غمزده برخـیـز و بیا گریه کنیم وقت آن است که با اهل ولا گریه کنیم همچـو پروانه پر خویش به آتش بزنیم یا بسوزیم چنان شمعی و، یا گریه کنیم چون غـریـبان بنـشـیـنـیم به بزم غم او بر سر کـوی غـریب الـغـربا گریه کنیم گـاه گـل بـوسه به خاک حـرم او بزنیم گاه در خلوتی از اشک و دعا گریه کنیم عـرشیـان در غـم او سـوک نشیـنند بیا هـمره عـرش نـشیـنـان خـدا گریه کنیم به غـریبی و غـم و محنت او ناله زنیم بر دل شعله ور از زهر جفا گریه کنیم پارۀ جان نـبـی پـاره جگـر شد، برخیز ز جگـر ناله زنیم و همه جا گریه کنیم به جـگـر گـوشۀ او تـسلـیـتـی برگـوئیم هـمره آن گـل مـاتـم زده ما گریه کـنیم ای «وفائی» چو یتـیـمانِ پدر مُرده بیا در شب شـام غـریبان رضـا گریه کنیم
: امتیاز
|
ترسیم حالات امام رضا علیهالسلام در هنگام شهادت
جگرش خون شد و چشمش نگران بر در بود سینه اش سوخته از غربت و چشمش تر بود وقت تودیع جگر گوشۀ خود را میخواست بـه تـمـنّـای رخـش دیــدۀ او بـر در بـود سوخت از زهر، كسی كه به حرم خانۀ وحی عـالـم عـلـم نـبـی، بـضعهٔ پـیـغـمـبـر بود در و دیـوار هـم از غـربـت او نـالـیـدنـد حجره اش بسكه غم انگیز و ملال آور بود دل قدسی نفسان غـرق غـم و محـنت شد كه به بالین نه پسر داشت و نی خواهر بود سوخت از یاد در سوخـتـۀ گـلـشن وحـی گــوئـیـا چــشـم بـه راه قـــدم مــادر بـود آمــد از راه بــه امــیــد وصــالــش امــا اول وصــل پــسـر، در نـفـس آخــر بـود رفت او چون ز جهان خـیل ملائك دیدند در سماوات به پا شورشی از محشر بود خار غم داشت به دل چون كه وفائی می دید هشتـمـیـن گـل به گـلـستان نبی پرپر بود
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام رضا علیهالسلام
آسـمـان زیـر پَـرت بود زمیـن افـتادی یک عـبا روی سرت بود زمین افتادی نه صدای تو به گوش کسی آن روز رسید نه کسی دور و برت بود زمین افتادی صورتت خاکی و دستار و عبایت خاکی مـادرت در نـظرت بود زمیـن افـتادی زهر از جان تو آقا جگرت را میخواست آتـشـی بـر جـگـرت بود زمیـن افتادی ناله میکرد جوادت به سرش میزد آه اشک در چشم ترت بود زمین افـتادی مثل یک مار گزیده به خودت پیچیدی خوب شد که پـسرت بود زمین افتادی ولی افـسوس به میـدان دل خون برد حسین نیزه از پشت زدند و به زمین خورد حسین
: امتیاز
|
زبانحال امام رضا علیهالسلام در هنگام شهادت
من كه از زهر جفا پاره شده این جگرم كنج این حـجـره بیاد غـم دیـوار و درم در كجـایـی ز مدیـنـه تو بیـا ای مـادر! تا ببینی كه فـتـادست بر این دل شررم تشنه و بی كس و تنها چو به خود میپیچم گـر بـیـایی بـگـذارم بـه قـدوم تو سـرم بارها از اثر زهر چو خوردم به زمین یاد آن كوچه بسوزاند همه برگ و برم گه به خاك افتم و گه خیزم و گه ناله كنم گاهی از غصه بگویم كه كجایی پسرم زهر مأمون به خدا كار مرا ساخته است گشتـه راحت دگر آمـاده ز بهـر سفـرم من تـأسی كـنم از تـشنـه لـبـی بر جـدم تشنه لب میدهم این جان به ره دادگرم گر كه شد حجـرۀ من قـتآلگـهـم یا الله! دیگر از داغ پسر خـم نشده این كـمرم
: امتیاز
|
ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا سلام الله علیهما
در گـوش فـرشتـهها اذان باید گفت تـفـسـیر خوش یـلـتـقـیـان باید گـفت روزیکه علی و فاطمه خوش حالند تبریک به صاحب الزمان باید گفت ****************** وقـتـی که دو آیـیـنه مـقـابـل بشـوند یک عـالـم بـینـهـایـت دل بـشـونـد در اصـل تــوازن خــدایــی بــایـــد زهـرا و عـلـی بهـم مـعـادل بآشوند ****************** به به، که عروس مادرخورشید است دامـاد یـگـانـه مـظهـر توحـیـد است نـوروز ز چــشـم مـردمـان افـتــاده چون روز علی و روز زهرا عید است
: امتیاز
|